قصه بلوهر و بوذاسف از شهرت قابل توجهی در جهان برخوردار است. محتوای عالی آن سبب شده که به اکثر زبانهای دنیا ترجمه شود و از زمان پیدایش تاکنون مورد توجه اقوام، ادیان و مذاهب مختلف و علمای شیعه قرار گیرد. مسئله این مقاله، بررسی نظامهای گفتمانی موجود در بلوهر و بوذاسف است تا معلوم شود چه ارتباط و نسبتی با گفتمانهای فرهنگی و مذهبی و باورهای شیعی دارد. ممکن است روایت این قصه از سوی علمای شیعه، توجه به نمونهای بارز از کهن الگوی عقیدتی شیعه یعنی اعتقاد به منجی باشد که به گفته یونگ ریشه آن در کهن الگو (ARCHETYPE) بشری و داتی وی است؛ کهن الگویی که روز نخست در نهاد انسان اولیه قرار داده شده است. با بهرهمندی از نظریه لاکلا و موف که مناسب تحلیل آثار ادبی و داستانی است و روش نشانهشناسی سه مرحلهای (سلطانی، 1393) میتوان لایههای پنهان این اثر را بازنمایی و با ارائه الگوی مناسبی با تحلیل محتوای آن، خرده گفتمانهای فرهنگی شیعی آن را تبیین کرد. این نوشتار بر آن است گفتمانهای این قصه را، مبتنی بر کتاب کمال الدین و تمام النعمه شیخ صدوق (م 381 ق) و روایت مجلسی( م1110ق) در کتاب عین الحیوة با کمک منابع کتابخانهای توصیف، تفسیر و تبیین کند.