هنر در روزگار ما به جنبهای اصلی از زندگی تبدیل شده است و بدون هنر، گویی زندگی معنای جاری خود را از دست خواهد داد. هنرهای گوناگون همچون معماری، مجسمهسازی و نقاشی، خاستگاه ذوق و اندیشه هنری انسان روزگار ماست تا جایی که یک اثر معماری یا یک تندیس و نقاشی، میتواند معرف اعتقادات و ایدهآلهای یک جغرافیای انسانی قلمداد شود. در این میان و در شرع مقدس اسلام _ که به همه وجوه انسان از بدو تولد تا هنگامه مرگ، بر موازین احکام و با رهیافت سعادت ابدی بشر مینگرد_ نظر شارع مقدس نسبت به انواع هنر و از جمله هنرهای سهگانه چیست؟ پاسخ به این پرسش میتواند دریچهای به سوی تعالی برای هنرمندان متعهد و مسلمان بگشاید که بر موازین احکام دین، هنر خود را خلق و ارائه کنند. بایدها و نبایدهای شرعی مستنبط از ادله که با قدرت اجتهاد استخراج و به عنوان حکم ظاهری _ در مقابل حکم واقعی _ ارائه میشوند، در دیدگاه تحلیل و مسیر تفقه، قابل بحث و بررسی است و مقایسه اختلاف احکام بین فقهای گذشته و حال، در این موارد و با استناد و مبتنی بر دلایل، از جمله مسائل این پژوهش به شمار میآید. همچنین پرسشهایی که به اصل و ماهیت هنر بازمیگردند؛ مانند اینکه ضرورت پرداختن به بحث هنر و چرایی و چیستی هنر بیقید و مقایسه آن با هنر متأله، هنری در راستای هنر موعود و شناسههای آن را رقم خواهد زد. درک شناسههای نسبت بین هنر مطلوب و هنر موعود با هنر اسلامی، زمینه پاسخ به پرسشهایی است که در لسان شارع وجود داشته، اما تصریح و اضمار یا منطوق و مفهوم بودن آن تفقه میطلبد. این مقاله درصدد تبیین ملاک و مناط استنباط احکام شرعی در این زمینه است که خود زمینهساز تنقیح جایگاه فقهی و حقوقی هنرشیعی و هنرموعود به شمار میرود. هنر در روزگار ما به جنبهای اصلی از زندگی تبدیل شده است و بدون هنر، گویی زندگی معنای جاری خود را از دست خواهد داد. هنرهای گوناگون همچون معماری، [1] مجسمهسازی و نقاشی، خاستگاه ذوق و اندیشه هنری انسان روزگار ماست تا جایی که یک اثر معماری یا یک تندیس و نقاشی، میتواند معرف اعتقادات و ایدهآلهای یک جغرافیای انسانی قلمداد شود. در این میان و در شرع مقدس اسلام _ که به همه وجوه انسان از بدو تولد تا هنگامه مرگ، بر موازین احکام و با رهیافت سعادت ابدی بشر مینگرد[2]_ نظر شارع مقدس نسبت به انواع هنر و از جمله هنرهای سهگانه چیست؟ پاسخ به این پرسش میتواند دریچهای به سوی تعالی برای هنرمندان متعهد و مسلمان بگشاید که بر موازین احکام دین، هنر خود را خلق و ارائه کنند. بایدها و نبایدهای شرعی مستنبط از ادله که با قدرت اجتهاد استخراج و به عنوان حکم ظاهری _ در مقابل حکم واقعی _ ارائه میشوند، در دیدگاه تحلیل و مسیر تفقه، قابل بحث و بررسی است و مقایسه اختلاف احکام بین فقهای گذشته و حال، در این موارد و با استناد و مبتنی بر دلایل، از جمله مسائل این پژوهش به شمار میآید. همچنین پرسشهایی که به اصل و ماهیت هنر بازمیگردند؛ مانند اینکه ضرورت پرداختن به بحث هنر و چرایی و چیستی هنر بیقید و مقایسه آن با هنر متأله، هنری در راستای هنر موعود و شناسههای آن را رقم خواهد زد. درک شناسههای نسبت بین هنر مطلوب و هنر موعود با هنر اسلامی، زمینه پاسخ به پرسشهایی است که در لسان شارع وجود داشته، اما تصریح و اضمار یا منطوق و مفهوم بودن آن تفقه میطلبد. این مقاله درصدد تبیین ملاک و مناط استنباط احکام شرعی در این زمینه است که خود زمینهساز تنقیح جایگاه فقهی و حقوقی هنرشیعی و هنرموعود به شمار میرود.
[1]. Architecture
[2]. Gوَ نَزَّلْنا عَلَیْکَ الْکِتابَ تِبْیاناً لِکُلِّ شَیْءٍF؛ «و ما این کتاب آسمانى (قرآن) را بر تو نازل کردیم که بیان همه چیز در آن است» (نحل: 89).