نمادپردازی، محور بسط گفتمان مهدویت (ضرورت، تبیین و راهکار)

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 کارشناسی ارشد جامعه‌شناسی

2 استادیار دانشگاه آزاد اسلامی واحد فسا، ایران.

چکیده

ضرورت بسط جهانی گفتمان مهدویت، به‌دلیل ابتناء آن بر فطرت انسانی، سرشت منجی‌گرایانه آن و جهانی بودن دین اسلام، لزوم استفاده از ابزارها و امکانات در دسترس، جهت انتقال و القاء جهانی پیام مهدوی را برجسته می‌سازد. بدین جهت، هنر به‌عنوان یکی از این ابزارها که امکان انتقال پیام را به شکلی جذاب فراهم می‌سازد در اشکال مختلف کاربرد فراوانی دارد. در این میان "نمادها" به‌عنوان یکی از اشکال هنری که بعدی جامعه‌شناختی نیز دارند، به دلیل خصوصیاتی نظیر ایجاز، قدرت القاء، توانایی در تعریف مفاهیم فراعقلی و ماورائی، رمزگونگی در عین همه‌فهمی، تأثیر بر ناخودآگاه ذهن انسان و... از جایگاه بسزایی برخوردارند که در این مقاله بر ضرورت کاربرد آن‌ها تأکید شده است. در این راستا، بر اساس نظریه گفتمان لاکلا و موفه، با کاربرد نمادها به‌عنوان یکی از انواع دال، می‌توان انتقال پیام و تثبیت گفتمان برآمده از آن را طی فرایند "مفصل‌بندی" مفاهیم و در سه سطح "نفوذ نمادین": از طریق شناسایی نمادهای خالی، بازتعریف آن‌ها و طراحی نمادهای جدید، "اشاعه نمادین": از طریق تبدیل نظریه به تصور اجتماعی، و "سلطه نمادین": به کمک فرایند تثبیت معنای نمادها، میسر ساخت. بر این اساس، گفتمان مهدویت می‌تواند بر مبنای سپهر معرفتی حوزه‌های مختلف تمدنی جهانی و براساس اشتراکات مذهبی _ فرهنگی و اجتماعی هر حوزه‌ با مفاهیم و مولفه‌های گفتمان مهدویت، در سه سطح مذکور بسط یافته و به گفتمان حاکم بدل شود.
ضرورت بسط جهانی گفتمان مهدویت، به‌دلیل ابتناء آن بر فطرت انسانی، سرشت منجی‌گرایانه آن و جهانی بودن دین اسلام، لزوم استفاده از ابزارها و امکانات در دسترس، جهت انتقال و القاء جهانی پیام مهدوی را برجسته می‌سازد. بدین جهت، هنر به‌عنوان یکی از این ابزارها که امکان انتقال پیام را به شکلی جذاب فراهم می‌سازد در اشکال مختلف کاربرد فراوانی دارد. در این میان "نمادها" به‌عنوان یکی از اشکال هنری که بعدی جامعه‌شناختی نیز دارند، به دلیل خصوصیاتی نظیر ایجاز، قدرت القاء، توانایی در تعریف مفاهیم فراعقلی و ماورائی، رمزگونگی در عین همه‌فهمی، تأثیر بر ناخودآگاه ذهن انسان و... از جایگاه بسزایی برخوردارند که در این مقاله بر ضرورت کاربرد آن‌ها تأکید شده است. در این راستا، بر اساس نظریه گفتمان لاکلا[1] و موفه[2]، با کاربرد نمادها به‌عنوان یکی از انواع دال، می‌توان انتقال پیام و تثبیت گفتمان برآمده از آن را طی فرایند "مفصل‌بندی" مفاهیم و در سه سطح "نفوذ نمادین": از طریق شناسایی نمادهای خالی، بازتعریف آن‌ها و طراحی نمادهای جدید، "اشاعه نمادین": از طریق تبدیل نظریه به تصور اجتماعی، و "سلطه نمادین": به کمک فرایند تثبیت معنای نمادها، میسر ساخت. بر این اساس، گفتمان مهدویت می‌تواند بر مبنای سپهر معرفتی حوزه‌های مختلف تمدنی جهانی و براساس اشتراکات مذهبی _ فرهنگی و اجتماعی هر حوزه‌ با مفاهیم و مولفه‌های گفتمان مهدویت، در سه سطح مذکور بسط یافته و به گفتمان حاکم بدل شود.



[1]. Laclau. E.


[2]. Mouffe. C.


 

کلیدواژه‌ها