اعتقاد و باور به موعود و ظهور منجی یکی از با اهمیتترین مسائلی است که نزد ادیان مختلف از دیرباز مطرح بوده و در حال حاضر نیز پویاست و اذهان را بهسوی خود جلب نموده است. در این مقاله سیمای موعود در آیین زرتشت و سیمای مهدی موعود4 بهصورت تطبیقی موردبررسی قرار گرفته است. بررسیها نشان میدهد که باوجود تشابهات و نقاط مشترک بین موعودهای زرتشت و مهدی موعود4 میتوان اثبات نمود که ردپای سیمای منجیان زرتشت را بایستی در اساطیر و افسانههای ایران باستان جستجو نمود. درصورتیکه سیمای مهدی موعود4 در قرآن کریم، احادیث پیامبر6 و ائمه اطهار: قابل روئیت است، بهگونهای که خبر از آمدن منجی و موعود آخرالزمان بهوضوح دیده میشود. هدف این مقاله با توجه به بررسی تطبیقی، این نیست که کدام آئین بر دیگری تأثیر گذاشته و یا اینکه از دیگری متأثر بوده است، بلکه هدف اصلی معرفی و شناخت موعود واقعی بر اساس مستندات معتبر نیز ریشهیابی موعودباوری و موعودگرایی در آیین زرتشت و دین اسلام است. سؤال اصلی تحقیق بر این امر استوار است که سیمای کدام موعود متأثر از اوضاع اجتماعی فرهنگی آن دوره بوده و با افسانه و اساطیر درآمیخته است و موعود واقعی را با چه روش و یا روشهایی باید شناخت که هم مقبولیت عمومی داشته باشد و هم استدلال آن بر مبنای منابع و مستندات محکم استوار باشد. روش تحقیق در این نوشتار توصیفی و از نوع نظری است، به این شیوه که از روشهای استدلال و تحلیل عقلانی استفادهشده و بر پایه مطالعات کتابخانهای استوار است.